از تخت‌جمشید تا اکنون: مقابله هویت ایرانی با ایران‌هراسی/ پزشکیان در زمان جنگ برخلاف حرف‌های امنیتی در کنار مردم باقی ماند/ جنگ موجب تقویت هویت ملت ایران شد

“`html

فهیمه نظری: در روزهایی که ایران دوازده روز چالش‌برانگیز و سرنوشت‌ساز را پشت سر گذاشت و در برابر تجاوز و جنگ تحمیلی رژیم صهیونیستی قرار گرفت، ناممکن‌ها با اتحاد مردم و تلاش‌های دولت به واقعیتی ملموس تبدیل شد. دکتر سیدرضا صالحی امیری، وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، در گفت‌وگویی صمیمانه و صریح با خبرآنلاین، ضمن بررسی اقدام‌های دولت در این بحران و نقش نهادهای مختلف، از سرمایه باارزش اجتماعی مردم ایران سخن گفت. وی تصریح کرد که همدلی و دلسوزی ملت، پشتوانه اصلی حاکمیت است؛ سرمایه‌ای که باید بیشتر از پیش ارزش‌گذاری شود و برای حفظ و تقویت آن تلاش کرد.

وزیر میراث فرهنگی، در اشاره به مسئولیت‌های تازه حاکمیت در دوران بعد از جنگ، بر ضرورت توجه به انسجام اجتماعی و تقویت هویت ملی به‌منظور عبور از این دشواری‌ها و تضمین بقا و استمرار ایران تأکید کرد. آن‌چه در ادامه خواهید خواند، متن کامل این گفت‌وگو است.

*کشور ما دوازده روز با چالش‌های جنگی مواجه شد و مردم فضای بسیار ترسناکی را تجربه کردند. در این میان تحلیل‌های متعددی درباره چرایی آغاز این جنگ وجود دارد. شما به ‌عنوان یکی از اعضای دولت فعلی احساس می‌کنید که اکنون که در آتش‌بس موقت قرار داریم، وظیفه دولت در قبال مردم برای تبیین این موضوع چه می‌تواند باشد؟ 

من معتقدم در این مدت با مجموعه‌ای از رویدادهای تلخ و شیرین رو‌به‌رو بودیم. در فرصت مناسب خواهیم توانست ابعاد و زوایای مختلف این جنگ دوازده‌روزه را مورد بررسی و تحلیل قرار دهیم؛ اما در حال حاضر، بیش از هر زمان دیگری به یک شناخت واقعی از وضعیت کشور نیاز داریم. در پاسخ به چرایی وقوع جنگ، باید بگوییم که چون به ما حمله شد. آیا آمادگی داشته‌ایم یا خیر؟ و پرسش‌های متعدد دیگری در رابطه با فضای قبل از جنگ، یعنی دوران مذاکره، حین جنگ و پس از آن وجود دارد که باید به‌منظور اقناع افکار عمومی بدان‌ها پاسخ کنیم. ما امروز بیش از هر زمان دیگری به تحلیلی واقع‌بینانه و عقلانی از فضای جنگ نیازمندیم.

*در این جنگ ملت نشان داد که در هر شرایطی به‌پای ایران ایستاده و انسجام درونی خود را حفظ کرده است، چراکه حفظ تمامیت سرزمینی اولویت اول است. برنامه دولت برای نگهداری این انسجام از این پس چیست؟ 

دقیقاً همین‌طور است؛ این یکی از دستاوردهای ما در این جنگ بود؛ با وجود تمام سختی‌ها، چالش‌ها و فقدان‌هایی که پیش آمد (از همین تریبون یاد و خاطر شهدا را گرامی می‌داریم). این جنگ به‌خوبی نشان داد که تحلیل‌هایی که در بخشی از جامعه و ساختار قدرت وجود داشت مبنی بر این‌که ایرانی‌ها دچار شکاف و چندگانگی شده‌اند، نادرست است. ما در این دوازده روز نکته مهمی را متوجه شدیم که نیازمند یک تحلیل جامعه‌شناختی جدید است و آن این است که ایرانیان، صرف‌نظر از رنگ، نژاد، مذهب، جنسیت و قومیت، در یک دایره بزرگ به نام «ایران» گرد هم آمده‌اند و اتصال همه آن‌ها به مفهومی مقدس به نام «ایران» است؛ مفهومی که هم دلبستگی را به ارمغان می‌آورد و هم وابستگی را. نه‌فقط ایرانیان در جغرافیای ایران، بلکه ایرانیان در سراسر دنیا، این دلبستگی را نشان دادند. همه آن‌هایی که نسبت به حاکمیت ناراضی هستند و از فشارها رنج می‌برند، همچنان به ایران وابسته‌اند و نگرانی‌های خود را برای آن ابراز می‌کنند. این انسجام، بزرگ‌ترین سرمایه‌ای است که هم‌اکنون در اختیار داریم و باید از آن به‌خوبی بهره ببریم.

انسجام تنها یک شعار نیست که بر دیوار نصب شود، بلکه یک عمل به‌حساب می‌آید؛ به این معنی که مجموعه‌ای از شاخص‌ها با هم تجمیع می‌شوند و انسجام را به وجود می‌آورند. معنای انسجام این است که باید به این نکته اذعان کنیم که این جامعه متکثر است و انسان‌ها، احزاب، گرایش‌ها، اقوام و نظرات مختلفی در آن زندگی می‌کنند. وقتی از انسجام صحبت می‌کنیم، یعنی باید همه این‌ها را محترم بشماریم و به حقوق آن‌ها احترام بگذاریم. انسجام در فضایی بنا می‌شود که مردم احساس کنند که نظام سیاسی در کنار آن‌هاست و برای آن‌ها ارزش قائل است. یکی از ارکان اساسی انسجام، سرمایه اجتماعی است؛ یعنی اعتماد، مشارکت و رضایت اجتماعی. انسجام به این معناست که ما برای بقاء ایران از حقوق خود در کنار هم چشم‌پوشی می‌کنیم. وقتی صحبت از انسجام به میان می‌آید، به شرافت، فضیلت و معرفت ایرانی اشاره می‌کنیم. همه این‌ها نشانگر‌هایی برای انسجام جامعه هستند. یکی از این نشانگرها، تمدن و فرهنگ ایرانی است که این جامعه را به یکدیگر پیوند زده است. وقتی از ایران صحبت می‌کنیم، با یک کشور پنجاه‌ساله یا پانصدساله روبرو نیستیم، بلکه ما درباره بزرگ‌ترین تمدن بشری صحبت می‌کنیم؛ بنابراین ایران و ایرانی ریشه و پیشینه‌ای تاریخی دارند. این یکی از عوامل پیونددهنده انسجام است. لایه‌های تمدنی ما، این جامعه را به هم متصل کرده است. مهم‌تر از همه، آن عنصر کلیدی که سبب بقای جامعه ایران شده، فرهنگ ایرانی‌ست. فرهنگ ایرانی از مفاهیمی نظیر تعلق، احساس، هنر، شعر، تاریخ و ادبیات شکل گرفته است. وقتی از مفهوم ایران صحبت می‌کنیم، در واقع در مورد شخصیت‌هایی چون سعدی، حافظ، فردوسی و مولانا سخن می‌گوییم.

از تخت‌جمشید، پاسارگاد، نقش‌جهان و از هزاران اثر تمدنی صحبت کنیم که جامعه را به یکدیگر پیوند زده و این اتصال در کنار هم به یک ظرفیت بزرگ به نام ایران تبدیل شده است. ایران، مانند بسیاری از کشورهای تازه‌متولدشده، یک جامعه ناچیز نیست. ایران با تاریخی به‌غایت غنی، تبار و ریشه‌ای است که هر ایرانی به افتخار زندگی در جغرافیای آن فخر می‌فروشد.

این جنگ، هویت ملت ایران را تحکیم بخشید و به نظر من این دستاوردی بسیار بااهمیت است. در بعد از جنگ، احساس می‌کنم که رسالت سنگینی در این راستا وجود دارد.

*دولت در طی این جنگ دوازده‌روزه چه اقداماتی را انجام داد و در این ماجرا در چه جایگاهی قرار داشت؟ 

دولت وظیفه‌ای را برای خود تعریف کرد و آن این بود که مردم احساس کنند که دولت در کنارشان است و نباید احساس بی‌پناهی، نگرانی و ناامنی کنند. حضور دولت در کنار ملت به معنی تأمین امنیت، معیشت، خدمات، حرمت انسانی، امنیت روانی، جانی، مالی و سیاسی می‌باشد.

دولت در تلاش بود که همه نیازهای مردم از بنادر تا شهرها و روستاهای مختلف تامین شود. در ۲۴ ساعت اولیه، با مشکلاتی روبرو بودیم که این واقعیت را نمی‌توان انکار کرد. به‌دلیل کم‌توجهی به امور آمادگی، اما بلافاصله دولت موفق شد اوضاع را به دست گیرد، مدیریت کند و کالا، خوراک، پوشاک، مسکن، حمل‌ونقل، بهداشت و خدمات، به ویژه سوخت را به مردم برساند. جامعه تحت فشار روانی سنگینی قرار داشت، خانواده‌ها از شهرهایشان به مناطق دوردست نقل‌مکان کردند و در چنین شرایطی، دیگر نباید تحت فشار کمبود یا فقدان خدمات نیز قرار می‌گرفتند. بنابراین دولت تلاش کرد در حد امکان خدمات‌رسانی کند. البته، ما بدون کاستی‌ها نبودیم و این حقیقت را انکار نمی‌کنیم. بارها از بابت این نقص‌ها عذرخواهی کرده و اینجا نیز اعلام می‌داریم.

دولت با تمام توان به میدان آمد؛ اما جنگ است و به‌طور طبیعی، مشکلاتی به وجود می‌آید و از این منظر ما از ملت خود عذرخواهی می‌کنیم.

یکی از چالش‌های جدی در جنگ، عدم دسترسی به خدمات و کالاهای مورد نیاز بود. در این جنگ، دولت تلاش کرد که خدمات، کالاهای اساسی و نیازهای فوری را به خانواده‌ها برساند. کمیته‌های تخصصی مانند امنیت، اقتصاد، راه‌وترابری، صنعت و بازار و بهداشت و درمان تشکیل شد. در زیر کمیته امنیت، وزیر کشور جلسات مستمر برگزار کرد تا امنیت جامعه را برقرار کند. این کمیته به‌صورت مداوم و بی‌وقفه در حال فعالیت بود. کمیته اقتصاد هم به خدمات‌رسانی اقتصادی پرداخته و کمیته صنعت و بازار نیز در صحنه به‌طور فعال حضور داشت. در این شرایط، بازار نیز به‌درستی و با جدیت خدمات‌رسانی کرد. من اعتقاد دارم که بازار در اینجا نقش تاریخی خود را به خوبی ایفا کرد. کمیته بهداشت و درمان نیز تمام بیمارستان‌ها را در حالت آماده‌باش و فعال نگه داشت. هلال احمر و نیروی انتظامی به‌صورت شبانه‌روزی برای تأمین امنیت مردم فعالیت می‌کردند. همچنین شهرداری‌ها نیز با تمام قوا در میدان بودند. به‌طور کلی، مجموعه خدمات‌رسانی به حدی بود که اعتراضات کمتری وجود داشت. نه این‌که نارضایتی وجود نداشت، اما واقعاً در بسیاری موارد رضایتمندی را هم مشاهده کردیم.

نکته دوم این‌که دولت وظیفه دیپلماسی را به‌عهده داشت. وزیر محترم خارجه و تمامی اعضای وزارت خارجه در این مدت تا به امروز که آقای دکتر عراقچی در دولت حضور داشتند، بدون توقف در حال رایزنی و فعالیت دیپلماسی بودند. حاصل این تلاش‌ها از جمله این بود که اروپا خواستار برگزاری یک نشست اضطراری شد. این یکی از موفقیت‌های بزرگ وزیر خارجه در این دوره بود. همچنین، نشست کشورهای اسلامی در ترکیه و بیانیه بسیار خوبی که آن‌ها صادر کردند، و سفر وزیر خارجه به مسکو و گفت‌وگوی سازنده‌اش با ولادیمیر پوتین نیز از دیگر نتایج همین تلاش‌هاست. گفت‌وگوهای رئیس‌جمهور محترم با مقامات ارشد کشورهای دیگر نیز مؤثر واقع شد. این اقدامات دولت بود که نباید نادیده گرفته شود. همچنین، پشتیبانی نیروهای مسلح هم از وظایف دولت بود که همزمان با جنگ انجام می‌شد. وزارت دفاع و تمامی نیروهای پشتیبانی جنگ این وظیفه را بر عهده داشتند و دولت در این حوزه نیز فعال و مؤثر بود.

یکی از نکات قابل توجه، ارتباط دولت با مردم در این مدت بود. با وجود اینکه تمامی کارشناسان امنیتی و تیم حفاظتی بشدت تأکید داشتند که رئیس‌جمهور باید در محیطی امن باقی بماند، رئیس‌جمهور شخصاً در میان مردم حاضر شد و هر روز به وزارتخانه‌ها، دستگاه‌ها، صداوسیما، هلال احمر و دیگر محیط‌های مختلف سرکشی کرد. حضور فعال و میدانی رئیس‌جمهور به معنای این بود که دولت همچنان زنده و در صحنه است.

یک اقدام دیگر که دولت در این مدت انجام داد که کمتر به آن پرداخته شده، این است که جریان زندگی در این دوازده روز متوقف نشد.

*نکته‌ای که اشاره کردید درباره تعامل مثبت بازار با دولت در این مدت، به‌طور کلی تعامل مردم با دولت در این جنگ را چگونه ارزیابی کردید؟ گزارش‌های دریافتی در این زمینه چه می‌گویند؟ 

امروز وزیر محترم صمت گزارشی بسیار مثبت راجع به عملکرد صنوف مختلف ارائه کرد. در این بازه زمانی بازار با تمام ظرفیت در کنار مردم قرار گرفت و نه تنها کالا و خدمات را برای آنان مهیا کرد، بلکه در بسیاری موارد کاهش قیمت یا حذف سود را نیز انجام داد. این نشان می‌دهد که یک رویکرد انسانی، اخلاقی و مسئولیت اجتماعی در بازار بوجود آمده بود. حتماً شنیده‌اید که در استان‌ها و شهرهای مختلف خدمات، نان و امکانات با ۵۰ درصد تخفیف و در برخی موارد حتی رایگان ارائه می‌شد. همین موضوع را درباره هتل‌های‌مان نیز مشاهده کردیم. تعدادی از هتل‌های ما اعلام کردند که با ۵۰ درصد تخفیف از مردم استقبال خواهند کرد. در بسیاری از مراکز اقامتی و بوم‌گردی‌ها نیز مسافران را حتی به‌صورت رایگان پذیرش می‌کردند.

یک اتفاق ارزشمند دیگر این بود که مفاهیم نوع‌دوستی، انسان‌دوستی و هم‌گرایی در این مدت به اوج رسید. این سرمایه بسیار باارزش است و ما باید آن را ارج نهیم و حفظ کنیم. جامعه ایران اجتماعی بااحساس و بااخلاق است که در شرایط سخت کنار یکدیگر می‌ایستند. این پدیده را به جمع‌گرایی تعبیر می‌کنیم، نه فردگرایی؛ به همین دلیل این کار به عنوان سرمایه اجتماعی شناخته می‌شود. این موضوع بسیار پراهمیت است. دولت و نظام سیاسی باید ارزش این سرمایه‌های اجتماعی را درک کند و به بازسازی روابط دولت و ملت بپردازد.

*پیشنهاد شما برای ترمیم روابط دولت و ملت چه خواهد بود؟ 

وقتی درباره بازسازی روابط صحبت می‌کنیم، یعنی در گذشته کدورت‌هایی وجود داشته است. ما به‌دنبال انکار این واقعیت نیستیم. بخشی از جامعه نسبت به حاکمیت ناراضی بودند. این نارضایتی به انواع روش‌های مختلف وجود داشته است: برخی اقتصادی بوده‌اند، شامل معیشت، بیکاری، تورم و گرانی. بخشی نیز مربوط به آزادی‌های اجتماعی و احساس امنیت روانی است… این واقعیت‌ها قابل انکار نیستند. حال که دولت (به مفهوم کلی یعنی نظام سیاسی و حاکمیت) این شناخت را پیدا کرده است که مردم در شرایط سخت، در کنار حاکمیت قرار می‌گیرند، اکنون پس از جنگ باید در کنار مردم قرار گیرد تا احساس امنیت کنند. ما باید مداخلات‌مان را در زندگی خصوصی مردم کاهش دهیم. باید بپذیریم که جامعه ایران فرهیخته و باهوش است. لازم است با جامعه از زبان اقناع صحبت کنیم، نه تحت فشار. باید در نظام باورهای‌مان مفاهیم همگرایی، همدلی و همدردی را تقویت کنیم و از تقسیم‌بندی‌ها، انگ‌زنی‌ها، انتقام‌جویی‌ها و حسادت‌ها پرهیز کنیم. این یعنی بازسازی روابط بین دولت و ملت. باید به این نکته اذعان کنیم که حیات نظام سیاسی وابسته به سرمایه اجتماعی است.

ما چهار رکن اصلی برای قدرت داریم که اولی حیثیت و اقتدار ملی ایران در داخل و در سطح جهانی است. سطح دوم، خود ایران است؛ بقا و استمرار ایران، عالی‌ترین آرمان ماست. تمامی ایرانیان در سراسر جهان صرف‌نظر از هرگونه شکاف و اختلاف در دایره ایران کنار هم قرار می‌گیرند؛ و سومین نکته، نظام سیاسی است که می‌تواند در یک سرزمین اعمال حاکمیت کند، قانون را وضع نماید و به خواسته‌های مردم پاسخگو باشد. اداره کشور بدون نظام سیاسی ممکن نیست. در نهایت، نکته چهارم: تمام آن شاخص‌های اصلی حیثیت و اقتدار ملی، نظام سیاسی و ایران بزرگ ما به یک عنصر مهم به نام «مردم» گره خورده است. هویت ما مردم هستند. بنابراین در دوره پس از جنگ یا اکنون که در آتش‌بس موقتی هستیم، مهم‌ترین نیاز ما بهبود ارتباط دولت به ملت است. به این معنا که ما باید بدانیم مردم قوای اصلی نظام سیاسی‌اند. بدون این سرمایه، نظام سیاسی قادر به حرکت نیست.

*همان‌طور که قبلاً اشاره کردید، در این جنگ اهمیت تقویت هویت ایرانی به‌وضوح نمایان شد. بخشی از این هویت، تاریخی است که می‌تواند به‌عنوان مبنای انسجام و وفاق ملی عمل کند. وقتی از مفهوم «ایران» صحبت می‌کنیم، بیشتر از هر چیز نیاز به توجه به این هویت تاریخی داریم. برنامه‌های آتی دولت و نظام حاکم در این راستا چه خواهد بود؟ مثلاً در رابطه با روز کوروش، جشن‌ها و آیین‌های باستانی… اکنون بیش از همیشه و به‌طور ملموس فهمیده‌ایم که توجه به این مقوله‌ها می‌تواند به‌عنوان بنیاد هویت ملی عمل کند. در گذشته شاهد بودیم که در برابر برگزاری روز کوروش از جانب حاکمیت مقاومت وجود داشت. با این حال، اکنون با درک اهمیت این نمادهای هویتی تاریخی، چه برنامه‌هایی برای آینده دارید؟ 

وقتی درباره جامعه ایران صحبت می‌کنیم، در واقع درباره یک جسم و روح صحبت می‌کنیم. جسم به جغرافیای ایران، بناها، عناصر مادی، شهر و معماری تعلق دارد؛ اما جامعه یک روح روحانی دارد. هویت، روح جامعه ایرانی و چسب بقای آن است. بدون هویت، روح وجود ندارد. جسم بدون روح امکان حیات ندارد و مرده است. هویت یعنی تضمین بقای یک ملت. در فضای کنونی باید به تقویت هویت‌مان بپردازیم. هویتی که وجود دارد؛ اما شاخص‌ها و ضرایب هویت در فرآیند تحولات دچار تغییر می‌شوند، اما هیچ جامعه‌ای در کره خاکی بدون هویت نمی‌تواند ادامه حیات دهد.

این هویت شاخص‌های متعددی دارد: یکی هویت سیاسی است؛ جامعه باید احساس آزادی سیاسی داشته باشد؛ تشکلات، احزاب و… باید شکل بگیرند. یکی دیگر هویت اجتماعی است؛ احساس امنیت و آزادی اجتماعی، وجود گروه‌های مدنی و… هویت اخلاقی است؛ جامعه ایران از نظر اخلاقی پایبند است. دارای هویت اخلاقی است و به ارزش‌های اخلاقی و سوگند خانوادگی پایبند است. بقای جامعه ایران به بقای خانواده وابسته است. سطح دیگری از هویت هم هویت ملی‌ست؛ بدین معنی که ایران هویت دارد. این عناصر هویتی در کنار هم، هویت ملی را شکل می‌دهند؛ آن‌چه ما از آن به‌عنوان حیثیت، مشروعیت و اقتدار ملی یاد می‌کنیم. لذا هویت چسب بقای یک نظام سیاسی به شمار می‌آید. رسالت اصلی دولت، تقویت و ارتقاء سطح هویت در جامعه است.

این امر نیز دو پیش‌نیاز دارد: اول توجه به عناصری که هویت را تقویت می‌کند. چه عناصری هویت را تقویت می‌کنند؟ دولت باید از آن‌ها حمایت کند. سطح دوم کارآمدی است. مردم بر کارآمدی نظام سیاسی قضاوت می‌کنند. در حال حاضر متغیری به‌نام «ایران» به عنوان هویت‌ساز وجود دارد. وقتی از جغرافیای ایران صحبت می‌کنیم، منظور ما طبیعت، کوه، دریا، جنگل و… است؛ اما وقتی از روح ایران و هویت ایرانی بحث می‌کنیم؛ یعنی تعلق به سرزمین. یعنی شما باید از زندگی در این سرزمین احساس افتخار و غرور کنید؛ یعنی دلبستگی به ایران. این می‌شود هویت ایرانی. هویت ایرانی ما چیست؟ اسلام (که در این سرزمین هویت‌ساز است)، فرهنگ و تمدن ایرانی، همین چیزی که در سوال قبلی مطرح کردید. چهارشنبه‌سوری، سیزده‌به‌در و نوروز و… هویت ایرانی ما هستند. ما بین اسلامیت و ایرانیت تعارض نمی‌بینیم. در تاریخ ۱۴۰۰ ساله هم بین این دو هیچ تضاد تاریخی وجود نداشته است. این تعارض‌ها ساخته و پرداخته‌ شده است. حاکمیت باید هم هویت ملی و هم دینی را تقویت کند. این دو را باید به‌صورت همزمان و مکمل یکدیگر مشاهده کرد و نه در مقابل یکدیگر. یکی از انحراف‌های تاریخی این بود که این دو را در مقابل هم فرض کردند، در حالی که این دو در کنار همدیگر هستند و در هم ادغام شده‌اند. در هیچ کجای تاریخ ایران، بین چهارشنبه‌سوری و نوروز و سیزده‌به‌در و روزهای ملی ایرانی با روزهای دینی تعارضی وجود نداشته است؟ به‌خاطر دارم یک سال عاشورا با چهارشنبه‌سوری مصادف شد، و همه نگران بودند که چه اتفاقی قرار است رخ دهد. مردم یک هفته قبل از عاشورا، چهارشنبه‌سوری را زودتر جشن گرفتند و هیچ اتفاقی هم نیفتاد؛ چرا که جامعه خودش را مدیریت می‌کند، زیرا هم به ایرانیت باور دارد و هم به اسلامیت.

*برای ایرانیان خارج از کشور، چه تدبیری برای ترمیم رابطه آنان با حاکمیت دارید؟ 

اگر اشتباه نکرده باشم، در تاریخ ۱۵ بهمن ۱۴۰۲ بود که کتاب «مهاجرت نخبگان» توسط آقای دکتر ظریف و آقای دکتر علی‌اکبر صالحی رونمایی شد. در آنجا به‌طور مفصل در مورد مسئله ایرانیان خارج از کشور صحبت کردم. ۱۰ نوع از ایرانیان مقیم خارج را معرفی و انگیزه‌های آنان را برای مهاجرت تحلیل کردم و همچنین نگاه ایرانیان به وطن و نوع اشتغال، تحصیل و رفتار آنان در کشورهای دیگر را بررسی دادم. با صراحت باید بگویم؛ ایرانیان خارج از کشور در همین جنگ نشان دادند که دلبستگی و وابستگی آن‌ها به ایران هیچ کمتر از ایرانیان داخل نیست. بسیاری از آنان نسبت به حاکمیت نارضایتی دارند و احساس سنگینی نسبت به رفتار حاکمیت دارند. بسیاری از آن‌ها نسبت به دولت و نظام سیاسی اعتماد ندارند؛ اما به ایران باور دارند؛ پس حلقه گسستی بین ایرانیان در سراسر جهان به‌واسطه مفهوم هویتی مهم به نام ایران و ایرانیت وجود دارد. از این منظر، می‌توان نوع واکنش ایرانیان خارج از کشور در این ایام را نسبت به دشمن دید. این سرمایه‌ای بزرگ است.

اما چه باید انجام دهیم؟ در آن کتاب به‌تفصیل درباره عوامل رانش و جاذبه توضیح داده‌ام. [اینکه] چه عواملی این‌ها را تحت فشار قرار داده و از کشور رفتند و چه عناصری می‌تواند بوده باشد. من آن‌جا مفصل به این مساله پرداخته‌ام؛ مهم‌ترین موضوع کرامت و منزلت ایرانیان است که باید به رسمیت شناخته شود. موضوع بعدی این است که تنوع ایرانی باید به‌رسمیت شناخته شود. منبع این تنوع فرهنگی، سیاسی و اجتماعی است. باید از حقایق و تقسیم‌بندی‌های خودی و غیرخودی و دسته‌بندی‌های کاذبی که شکل داده‌ایم و در پی آن شاهد بروز انشقاق‌هایی بوده‌ایم، پرهیز کنیم. بخشی از بازسازی روابط دولت با ملت مربوط به ایرانیان مقیم خارج است. باید عناصر جاذب را به‌حداکثر برسانیم و عوامل رانش را کاهش دهیم. این تدبیری است که قابل عمل است و می‌تواند تصویر ما را نسبت به ایرانیان خارج از کشور ترمیم کند. آن‌ها تهدید نیستند، بلکه یک فرصت محسوب می‌شوند.

من بر این باورم که افرادی که هویت، غیرت و شرافت ایرانی ندارند، ایرانی به حساب نمی‌آیند، حتی اگر به زبان فارسی صحبت کنند.

*ایران‌هراسی در این جنگ به‌طور چشمگیری از سوی دشمنان ایران تقویت شد. با توجه به این آسیب، برای جذب گردشگر خارجی، چه تدابیری برای ترمیم چهره ایران در جهان در نظر دارید؟ 

موضوع ایران‌هراسی نه‌تنها مربوط به امروز و دیروز است، بلکه طی سال‌ها، رسانه‌های بزرگ در زمینه ایجاد این ترس از ایران سرمایه‌گذاری‌های قابل توجهی انجام داده‌اند. آن‌ها از روش‌ها و تکنیک‌های مختلفی بهره‌برداری کرده و محتوای متنوعی تولید کرده‌اند تا تصویر جهانی از ایران به‌گونه‌ای منفی ترسیم شود. متأسفانه در این زمینه به موفقیت نیز دست یافته‌اند. قبل از این حوادث و به‌منظور جذب گردشگر، من همراه با رئیس‌جمهور به کشورهای تاجیکستان، آذربایجان، ازبکستان، گرجستان، ترکیه، امارات، مصر، مالزی و اندونزی که مقصدهای ما برای جذب گردشگر هستند، سفر کردم. یکی از نکات حائز اهمیت این است که به‌دنبال راهی برای تولید محتوای مرتبط با واقعیت‌های ایران هستیم. تصویری که در خارج وجود دارد، به‌طور واقعی نادرست است. بر اساس آمار، در دو ماه اول سال جاری، نزدیک به شش میلیون و سیصد هزار نفر به ایران سفر کرده‌اند، به‌خصوص در ایام عید. این افراد که به ایران آمده‌اند، با تصوری از کشور ما وارد می‌شوند که وقتی برمی‌گردند کاملاً تغییر می‌کند. به‌تازگی، سه هفته پیش، در یزد برنامه‌ای برگزار شد (دقیقاً دو روز پیش از آغاز جنگ) برای ثبت جهانی این شهر به‌عنوان شهر جهانی زیورآلات. رئیس شورای جهانی صنایع دستی در این مراسم حضور داشت و تعدادی مهمان از کشورهای مختلف دعوت شده بودند. وی بعد از بازگشت، نامه‌ای طولانی برای ما فرستاد و گفت که ایران چقدر زیبا و امن است. این نشان می‌دهد که تصویر ما از ایران در دسترس جهانیان به‌درستی ارائه نمی‌شود. این ضعف ماست. برای اصلاح این تصویر نیاز به حمایت مالی، تولید محتوا، و رسانه‌های مناسب داریم؛ چرا که ما رسانه بزرگ و قوی در اختیار نداریم و آن‌ها از این امکان برخوردارند. این واقعیت موجود است. با این حال، علی‌رغم این شرایط، سال گذشته بیش از ۷ میلیون و دویست‌سی‌هزار گردشگر به کشورمان سفر کردند و پاسپورت‌هایشان را مهر کردند.

*ظرفیت پذیرش گردشگر تا چه اندازه می‌تواند افزایش یابد؟ 

تا پانزده میلیون نفر.

*در زمینه میراث فرهنگی، طی حمله رژیم صهیونیستی به ایران، شما و جمعی از چهره‌های شاخص میراث فرهنگی کشور نامه‌هایی را به یونسکو مبنی بر اقدام فوری علیه تهدیدهای احتمالی میراث فرهنگی کشور فرستادید. پاسخ یونسکو به این نامه‌ها چه بود؟ 

ما چندین نامه نوشتیم. هم از طرف میراث فرهنگی به یونسکو، هم از سوی گردشگری به سازمان جهانی گردشگری و سایر سازمان‌های جهانی نامه‌هایی ارسال کردیم و نگرانی‌مان را اعلام کردیم. به کشورهای عضو نیز نامه نوشتیم. هدف از این مکاتبات، پیشگیری و هشدار به رژیم صهیونیستی بود. نامه ما به یونسکو نیز به رژیم صهیونیستی گزارش شد و آن‌ها تأکید کردند که نباید به آثار تاریخی و فرهنگی ایران تعدی شود. این اقدام، حداقل اقدام حقوقی و پیش‌گیرانه بود.

علاوه بر این اقدامات حقوقی، وزارت متبوع شما چه فعالیت‌های عملی در زمینه حفظ آثار و اشیای تاریخی در داخل کشور انجام داده است؟ به‌عنوان مثال، اخیراً عکسی در فضای مجازی منتشر شد از اشیای موجود در موزه ایران باستان که بسته‌بندی شده و در مقابل آن‌ها کیسه‌های شن قرار داده شده بود. آیا می‌توان اطلاعاتی در این‌باره ارائه دهید؟ 

بله، ما تمام آثار باارزش و تاریخی‌امان را در بسته‌بندی‌هایی که لازم بود به مخازن امن انتقال دادیم. موزه‌ها تحت حفاظت مضاعف قرار گرفتند. یگان حفاظت ما شامل چند هزار نیرو است که همه در حالت آماده‌باش قرار دارند. تمامی ظرفیت‌ها در این زمینه به‌کار گرفته شده است. در موزه‌هایی که آثار بسیار بزرگ و تاریخی و باارزشی وجود دارد؛ برای نمونه لوح‌هایی که مربوط به تخت‌جمشید هستند، همکاران من با کار سخت و شبانه‌روزی با کیسه‌های شن (همانند زمان جنگ) سنگر ایجاد کردند تا مبادا این آثار دچار آسیب شوند.

دیروز نشستی از طرف معاونت میراث ما با مدیران و معاونان میراث برگزار شد که من در آن حضور داشتم. دو روز قبل نیز دیداری میان معاون گردشگری ما با معاون گردشگری استان‌ها صورت گرفت که مجدداً در آن حاضر بودم و گزارشی از وضعیت استان‌ها دریافت کردم.

در خصوص آثار و میراث تاریخی که نگرانی برای آن‌ها وجود نداشت، آن‌ها را باز و در دسترس مردم قرار دادیم. اما در خصوص آثاری که احتمال آسیب‌پذیری داشتند، به‌ویژه در مورد موزه‌ها، آن‌ها را تعطیل کردیم؛ زیرا در چنین شرایطی نمی‌توانیم موزه‌ها را باز نگه داریم. ان‌شاءالله به‌زودی با بهبود شرایط، موزه‌ها دوباره گشایش خواهند یافت. زندگی همچنان در حال ادامه است اما ان‌شاءالله به‌زودی با سرعت بیشتری ادامه خواهد یافت.

واقعیتی که باید بیان کرد این است که ما میراث فرهنگی و گردشگری را در دل جنگ و با رعایت تمامی پروتکل‌های بین‌المللی مدیریت کردیم.

*در پایان، ارزیابی کلی‌تان در مورد این برهه دوازده‌روزه در تاریخ ایران چیست؟ 

این روزها هم سخت و هم تلخ بودند؛ اما در عین حال، این هم بخشی از تاریخ ایران‌زمین است که باید هم امروز و هم نسل‌های آینده به تحلیل آن بپردازند. این را فراموش نکنیم که جامعه ایران در مقابل قدرت‌های بزرگ جهانی، یعنی ناتو، ایستادگی کرد. بسیاری مفهوم جنگ را بین ایران و اسرائیل تقلیل می‌دهند، در حالی که واقعاً این‌گونه نیست. به‌ویژه با حمله آمریکا، این حقیقت به‌وضوح نمایان شد. اسرائیل بدون حمایت ناتو و آمریکا حتی یک روز هم قادر به ایستادگی نیست. امروز زرادخانه‌های اسرائیل بیش از جنگ غزه توسط ناتو حمایت می‌شود. این واقعیت تلخی است که در این زمانه با آن روبرو هستیم. فراموش نکنیم که اسرائیل جنگ شش‌روزه‌ای داشت و اعراب را تسلیم و سپس تحقیر کرد و تا به امروز به‌عنوان قدرت برتر در میان اعراب و دنیای اسلام به نمایش قدرت می‌پردازد؛ اما در دوازده روز جنگ با ایران، متحمل فرسایش و تسلیم شد و به‌صراحت، آمریکا، که در واقع مدیریت این رژیم را برعهده دارد، درخواست آتش‌بس کرد و ایران به این درخواست پاسخ مثبت داد. این نکته مهم است که نشان می‌دهد ایران و ایرانی شکست‌ناپذیرند؛ چرا که ایران تاریخ و تمدن و ریشه‌ای دارد که در آن شکست معنایی نخواهد داشت.

۴۷۲۳۲

“`

مشاهده بیشتر

نوشته های مشابه

دکمه بازگشت به بالا