حساسیت آتشبس و تهدید «مکانیزم ماشه» باعث احتیاط سرمایهگذاران شد
“`html
محدودیتهای برق و قیمتگذاری دستوری؛ تهدیدی جدی برای تولید و بازار سرمایه؛
بازار سرمایه ایران در این روزها با تأثیرات ناشی از مجموعهای از بحرانهای داخلی و خارجی روبروست. از جنگ و ناپایداری آتشبس گرفته تا سیاستهای اقتصادی غیرقابل پیشبینی و فشارهای تحریمی، وضعیت بازار به شدت چالش برانگیز شده است. متخصصان بر این باورند که شکاف اعتماد سرمایهگذاران به دولت و سازمان بورس، بهعلاوهی مشکلات بنیادی اقتصادی، مانع رشد بورس و فشاری بیشتر بر روی سرمایهها شده است.
علیرضا خانمحمدی، کارشناس بازار سرمایه، در گفتوگویی با بورس نیوز به وضعیت کنونی بازار بورس پرداخت و اظهار داشت: در روزهای اخیر، بازار سرمایه با چالشهای متعددی مواجه بوده و رفتار فعالان آن تحت تاثیر انواع ریسکهای داخلی و بینالمللی شکل میگیرد. برای رشد و کسب بازدهی مناسب، بازار بورس نیازمند شرایط اقتصادی باثبات و حداقل ریسک است و به طور طبیعی، با افزایش تنشها و بحرانها، خروج سرمایه از بازار شدت میگیرد.
خانمحمدی تأکید کرد که تحلیلهای فعالان بازار و تصمیمات خرید و فروش آنها تحت تأثیر عوامل مختلف قرار دارد و گفت: بازار در حال حاضر با مجموعهای از بحرانها روبروست و همین موضوع موجب شده تا سرمایهگذاران تمایل کمتری برای فعالیت از خود نشان دهند و بهصورت محتاطانه عمل کنند.
او ادامه داد: مشکلات کلان اقتصادی، بیثباتی در سیاستهای مالی و پولی و فشارهای خارجی همه به شکلگیری وضعیت حاضر کمک کرده و این عوامل به کاهش انتظارات مثبت برای بازدهی در کوتاهمدت منجر شده است. هر تغییر مثبت در ثبات اقتصادی و کاهش ریسکها میتواند موجب بازگشت آرامش و رشد تدریجی بازار سرمایه شود.
شکنندگی آتشبس؛ دلیل اصلی نگرانی بازار سرمایه
خانمحمدی در رابطه با تأثیر مستقیم جنگ اخیر بر بورس توضیح داد: با وجود آتشبس جاری، فعالان بازار هنوز با بحرانها و ریسکهای مرتبط با تشدید جنگ دست و پنجه نرم میکنند. این وضعیت میتواند آسیبهای جدی به زیرساختها وارد کرده و بحرانها را تشدید کند و به دنبال آن، بازار سرمایه به طور طبیعی واکنش نشان میدهد.
این کارشناس خاطرنشان کرد: موضوع اصلی که سرمایهگذاران بر آن تمرکز دارند، شکنندگی فعلی آتشبس است. وی افزود: این شکنندگی بارها از سوی مقامات داخلی، مقامات کشور متخاصم و آمریکا مورد تأکید قرار گرفته و حتی اظهارات اخیر ترامپ نشان میدهد که جنگ به واقع پایان نیافته و احتمال یک حمله دیگر نیز وجود دارد.
بیشتر بخوانید: زنگ خطر دلار به صدا درآمد
خانمحمدی افزود: در شرایطی که خطر جنگ به شدت بالاست، فعالان بازار سرمایه با دقت اقدام به جابجایی داراییهای خود میکنند. این جابجایی بخشاً در درون بازار و بخشی دیگر نیز خروج از بازار بوده که بدین ترتیب، واکنش بازار به شکنندگی آتشبس طبیعی است.
فعال شدن مکانیزم ماشه؛ تهدیدی جدی برای اقتصاد ایران
علیرضا خانمحمدی در ادامه گفتوگو با بورس نیوز درباره پیامدهای احتمالی فعال شدن مکانیزم ماشه بر اقتصاد و بازار سرمایه گفت: برخلاف تبلیغات داخلی که بر بیاثر بودن این اقدام تأکید دارد، فعال شدن مکانیزم ماشه میتواند ایران را با تحریمهای جدی مواجه کند.
او افزود: تشدید تحریمها و محدود کردن امکان خروج کشتیها از خلیج فارس به منظور فروش نفت، ایران را در تنگنا قرار میدهد. شاهد این وضعیت، افزایش چشمگیر میزان نفت در دریا است که به بالاترین سطح خود رسیده و پیش از فعال شدن مکانیزم ماشه، به عنوان یک هشدار جدی در اقتصاد به شمار میرود.
خانمحمدی تصریح کرد: بازگشت تحریمهای بینالمللی میتواند اقتصاد ایران را که هماکنون در وضعیت بحرانی قرار دارد، به سمت فروپاشی سوق دهد و قطعاً بازار سرمایه نیز از این تحولات تأثیر خواهد پذیرفت.
ریسک مکانیزم ماشه و بحرانهای ساختاری؛ عوامل فشاری بر بازار سرمایه
علیرضا خانمحمدی خاطرنشان کرد: فعال شدن مکانیزم ماشه نه تنها تهدید تحریمی جدی برای اقتصاد ایران به حساب میآید بلکه میتواند بهانهای برای تشدید تنشها و حملات بیشتر باشد. بازار سرمایه با دقت این ریسکها را زیر نظر دارد و این عوامل را در قیمتگذاریهای خود لحاظ میکند.
وی به بحرانهای داخلی نیز اشاره کرده و گفت: بحرانهای کنونی در بخش انرژی، آب و دیگر حوزهها نتیجة تصمیمات نادرست و سیاستگذاریهای اشتباهی هستند که در سالهای گذشته اتخاذ شده است. این تصمیمات، اقتصاد ایران را به سمت ورشکستگی سوق داده و حالا اثرات آن را در شرایط اقتصادی و بازار سرمایه مشاهده میکنیم.
او افزود: در حالی که جنگ تأثیر خود را گذاشته، اما بحرانهای ساختاری و سیاستگذاریهای پیشین فشار را تشدید کرده و فعالان بازار سرمایه باید همواره به این عوامل در کنار ریسکهای خارجی توجه داشته باشند.
بیاعتمادی به فعالان بازار سرمایه؛ بحران اصلی در کنار جنگ
علیرضا خانمحمدی به بحران اصلی بازار سرمایه در کنار اثرات جنگ اشاره کرد و افزود: این بحران، بیاعتمادی فعالان بازار به دولت و سازمان بورس است. در دوران جنگ ۱۲ روزه، عملکرد سازمان بورس بدترین عملکرد بود. در هنگام بازگشایی بازار، هیچ طرح مشخصی برای حمایت وجود نداشت و این عدم حمایت استراتژیک به بیاعتمادی منجر شد.
خانمحمدی ادامه داد: در شرایط کنونی، سرمایهگذاران نگران هستند که در صورت بروز بحرانهای مشابه، امیدوار بودن به ماندن در بازار سرمایه، خود به تهدیدی برای دارایی آنها تبدیل شود، حتی در صندوقهای درآمد ثابت یا صندوقهای طلا. قفل شدن سرمایههای مردم در مدت جنگ ۱۲ روزه، ترس و بیاعتمادی شدیدی تولید کرده است. فعالان بازار میترسند که در مواقع بحرانی، دسترسی به سرمایههای خود را از دست بدهند و برای بازیابی آنها مجبور شوند زمان زیادی را انتظار بکشند.
وی تأکید کرد: بیاعتمادی به دولت و سازمان بورس، در کنار دیگر ریسکها، از مهمترین عوامل تأثیرگذار بر رفتار بازار سرمایه به شمار میرود و باید در تحلیل وضعیت فعلی بازار مورد توجه قرار گیرد.
بحران قیمتگذاری دستوری و قطعی برق؛ تهدیدی برای تولید و اقتصاد
این کارشناس بازار سرمایه به یکی از بحرانهای کلان اقتصادی کشور اشاره کرده و گفت: یکی از بحرانهای عمده در سالهای اخیر، تصمیمات نادرست در زمینه قیمتگذاری دستوری بوده است. بحران کنونی انرژی که با آن مواجه هستیم، نتیجه همین سیاستهای غلط و ضد تولید است که به بهانه یارانه و به نفع مردم اجرا شده است.
تولید انرژی و برق تحت تأثیر این سیاستها قرار گرفت و امروز آثار آن، شامل قطعیهای مکرر برق و اختلال در صنایع، به وضوح قابل مشاهده است. قطع برق نه فقط تولید شرکتها را کاهش میدهد بلکه حاشیه سود آنها را هم به خطر میاندازد و بهای تمام شده محصولات را افزایش میدهد. این مسائل در کنار تورم بالای فعلی، میتواند منجر به اختلال جدی در بخش عرضه در آینده شود و ریسک ابر تورم را در اقتصاد افزایش دهد.
اثرات سیاستهای انقباضی و نرخ بهره بر رکود بازارها
خانمحمدی به اثرات سیاستهای انقباضی بانک مرکزی اشاره کرد و گفت: نرخ بهرههای بالا و بازدهی بالای اوراق به همراه سیاستهای انقباضی که جهت کنترل تورم به اجرا درآمده، باعث رکود عمیق در بازارها شده است. نمیتوان بهطور قطع گفت که این سیاستها تا چه حد اجرایی شدهاند؛ اما نبود یک استراتژی مشخص برای کنترل نرخ بهره و تورم، بازار را در وضعیت سردرگمی قرار داده است.
او افزود: در یک زمان ممکن است سیاست انبساطی و در زمان دیگر، سیاست انقباضی پیادهسازی شود و این مسئله باعث ایجاد نوعی گیجی در اقتصاد ایران شده است. نتیجه این وضعیت، چالش بزرگی برای شرکتها در تأمین مالی و افزایش هزینههای مالی بوده است. همزمان با کاهش سودآوری شرکتها، فشار بر تأمین مالی نیز افزایش یافته و به نوعی رکود و کندی فعالیتهای اقتصادی را تشدید کرده است.
سرکوب نرخ ارز و فشار بر شرکتهای صادرات محور
علیرضا خانمحمدی در خصوص چالشهای سرکوب نرخ ارز گفت: بازار سرمایه ما، کامودیتیمحور است و شرکتهای صادراتمحور، علاوه بر تأثیرات ناشی از تحریمها که فروش و بازار آنها را محدود کرده، با شرایط دستوری و سرکوب نرخ ارز نیز مواجهاند. این قضیه منجر به محاسبه بهای تمام شده در بازار آزاد شده و سود شرکتها را در حدود محدودی نگه میدارد.
وی ادامه داد: این تنگنای ارزی به افزایش بهای تمام شده و کاهش سودآوری شرکتها منجر شده و صنایع را به رکود تورمی عمیق فرو برده است. میتوان تأثیر این بحران را در عملکرد فروش شرکتها مشاهده کرد و بدون شک، یکی از چالشهای عمده پیش روی بازار سرمایه به شمار میرود.
فشار فروش اوراق و محدودیتهای بازار سرمایه
این کارشناس بازار سرمایه در مورد وضعیت فروش اوراق دولتی و تأثیر آن بر بازار گفت: تا به اکنون، دولت به طور عادی اوراق خود را عرضه میکرد، اما با نزدیک شدن به سررسید اوراق و افزایش کسری بودجه، دولت به سمت فروش اوراق بیشتری اقدام میکند. این اوراق جدید میبایست بازدهی مناسبی داشته باشند تا از جذابیت کافی برخوردار شوند؛ تجربه چنین شرایطی در گذشته نشان داده که نرخ بالای ۴۰ درصد اوراق دولتی، فشار زیادی به بازار سرمایه وارد کرده است.
او افزود: در کنار اوراق، بحران جنگ، بحران انرژی، نرخ بهرههای بالا و سیاستهای انقباضی، بازار سرمایه به نوعی در قفسی قرار دارد که روز به روز کوچکتر میشود. این شرایط اقتصادی کشور را به سمت چالشهای بزرگ و حتی خطر فروپاشی سوق میدهد. فعالان بازار با تحلیل این بحرانها واکنش نشان میدهند و بهطور طبیعی در چنین وضعیتی، انتظار موفقیتهای بلندمدت برای بازار سرمایه نمیرود و هر اتفاق مثبت تنها اثرات کوتاهمدت دارد.
چشمانداز بازار سرمایه در شرایط بحران
علیرضا خانمحمدی در بیان وضعیت کلی بازار گفت: با وجود اینکه ممکن است نگاهی بدبینانه به بازار سرمایه داشته باشیم، اما شرایط کنونی کشور این نگرانی را توجیه میکند. ابهامات اقتصادی، ریسکهای ژئوپولیتیک و بحرانهای داخلی، تولید را با چالشهای جدی مواجه کرده و صنایع را به سمت تعطیلی سوق میدهند. طبیعی است که در چنین فضایی، بازاری که در تلاش برای بقاست، نمیتواند رشدهای قابل توجهی به خود ببیند.
پایان مطلب
“`