بحران خاموشی؛ از «عدم توازن» تا حقیقت ناخوشایند مدیریت انرژی
با این همه، دولت همچنان تمایل دارد که این وضعیت را «ناترازی» بنامد و با وعدههای مبهم و زمانبر از پذیرش ابعاد واقعی بحران فرار کند. این واژهسازی نه تنها در تسهیل حل معضلات بیتاثیر است، بلکه به نوعی به پنهانسازی واقعیت تلخ خاموشیها و ناکارآمدیهای مدیریتی میانجامد.
به تازگی، سخنگوی دولت اعلام کرده است: «حل ناترازی انرژی نیازمند زمان است، مردم باید مدیریت کنند». این اظهارات از چند جنبه نادرست و غیرقابل قبول به نظر میرسد. ابتدا، باید گفت که بحران کنونی تنها به راهحلهای بلندمدت محدود نمیشود. در واقع، در کوتاهمدت نیز میتوانست و میتواند از شدت خاموشیها کاسته شود، به شرطی که تصمیمگیریها در سطوح مدیریتی به دست متخصصان کارآمد و مستقل از نفوذ مافیا سپرده شود. این واقعیت که برخی نیروگاهها باوجود آمادگی برای تولید، به دستور یا محدودیتهای غیرمنطقی از مدار خارج میشوند و در عین حال برق مشترکان خانگی و صنعتی قطع میشود، پرسشهای جدی در مورد چرایی و چگونگی تصمیمات دیسپاچینگ ملی مطرح میکند. چه کسانی در پس این سیاستها قرار دارند و چه منافع یا فشاری بر آنها حاکم است؟
دوم، ادامه این روند نه تنها به کاهش بحران منجر نمیشود بلکه به تشدید آن میانجامد. وقتی به جای بازنگری فوری در برنامههای تولید و توزیع یا اصلاح تصمیمات نادرست گذشته، تمامی بار مسئولیت بر دوش «مدیریت مصرف مردم» گذاشته میشود، نتیجه به وضوح نمایان است: بحران عمیقتر، خاموشیهای طولانیتر و کاهش اعتماد عمومی. تجارب کشورهای دیگر نشان میدهد که حتی در شرایط بحرانی، دولتها با بهرهگیری از ظرفیتهای فنی و مدیریتی، اصلاح ساختار تولید و جذب مشارکت بخش خصوصی، بهسرعت از بروز خاموشیهای گسترده جلوگیری میکنند. اما در کشور ما، این فرآیند به نحوی پیش میرود که گویی خاموشیها امری اجتنابناپذیر و طبیعی هستند.
سوم، اگر قرار است که مردم بحران را مدیریت کنند، فلسفه وجودی وزارت نیرو و مسئولان عالی این بخش زیر سؤال میرود. وزارت نیرو، با دارا بودن بودجه، امکانات و ساختار گسترده، باید دقیقاً در چنین شرایطی وارد عمل شود، برنامههای عملیاتی ارائه دهد و از بروز خسارات سنگین به صنایع، خدمات و زندگی روزمره جلوگیری کند. ترغیب مردم به «مدیریت بحران» به جای «همراهی و همکاری»، عملاً نوعی عقبنشینی از مسئولیتهای قانونی و تخصصی دولت بهشمار میرود.
بحران خاموشی، چه آن را «ناترازی» بنامیم و چه تحت هر عنوان دیگری، واقعیتی است که با تغییر واژه و واگذارکردن مسئولیت به آینده یا به دوش مردم، حل نخواهد شد. آنچه که امروز ضروری است، ارادهای جدی برای اصلاح تصمیمات نادرست، شفافسازی درباره عوامل پنهان محدودیتهای تولید و بهرهبرداری از ظرفیتهای واقعی کشور در تولید برق است. در غیر این صورت، مسیر فعلی ما نه تنها به رفع بحران نمیانجامد، بلکه ما را به سوی خاموشیهای شدیدتر و طولانیتر پیش خواهد برد؛ خاموشیهایی که این بار نه تنها نور منزلها، بلکه امید مردم به کارآمدی مدیریت انرژی را خاموش میکند.
* کارشناس ارشد انرژی