تقویت اقتصادی در شرایط نامشخص / راهکارهای احیای اقتصاد در پرتو ابهام
تأثیر ترس، عدم تقارن اطلاعات و رفتار تقلیدی بر فرسایش تابآوری اقتصادی
در جلسه تخصصی «تابآوری در شرایط تعلیق اقتصادی»، ناصر هادیان و حسین عبدهتبریزی به تحلیل چالشهای موجود در اقتصاد ایران در حالی که با نااطمینانیهای سیاسی و جنگ مواجه است، پرداختند. آنها تعلیق اقتصادی را پاسخی منطقی به ابهامات و ترسهای بازار توصیف کردند.
بورس نیوز:
نشست «تابآوری در شرایط تعلیق اقتصادی» که توسط آکادمی دانایان برگزار شد، تحت نظر ناصر هادیان، استاد روابط بینالملل دانشگاه تهران، بررسی شد. وی دیدگاه خود را درباره دلایل شروع و توقف جنگ اخیر بیان کرده و بر تأثیر محاسبات اسرائیل و تغییر رویکرد آمریکا تأکید کرد. همچنین حسین عبدهتبریزی، اقتصاددان، با تبیین مفهوم «تعلیق اقتصادی»، این وضعیت را یک واکنش عقلانی به ابهامات سیاسی و اقتصادی بیان کرده و بر اثر ترس، عدم تقارن اطلاعات و رفتار تقلیدی در تداوم رکود سرمایهگذاری کشور تأکید کرد.
منشأ درگیری اخیر از دیدگاه ناصر هادیان
ناصر هادیان، استاد دانشگاه تهران در رشته روابط بینالملل، در نشستی به تحلیل دلایل درگیری اخیر پرداخته و گفت: یکی از عوامل مؤثر در جنگ، شرایط و اختلافات داخلی اسرائیل بود که موجب شد این رژیم به این نتیجه برسد که زمان حمله به ایران فرا رسیده است.
وی افزود: از منظر اسرائیل، به نظر میرسید که ایران در موضع ضعف است و جبهههای خود در لبنان و سوریه را از دست داده و به همین دلیل این فرصت را برای اقدام نظامی مناسب دانستند. هادیان ادامه داد: در خلال مذاکرات، اسرائیل به این نتیجه رسید که میتواند آمریکا را برای شروع حمله متقاعد کند و در نهایت توانست ترامپ را قانع کند که در چهارچوب مذاکرات به اهداف خود نخواهد رسید.
تغییر تدریجی رویکرد ترامپ به سیاست غنیسازی صفر درصد
این استاد دانشگاه توضیح داد که ترامپ در آغاز تنها بر اطمینان از عدم ساخت بمب هستهای توسط ایران تمرکز داشته، اما به مرور زمان و تحت تأثیر اسرائیل، به سیاست «غنیسازی صفر درصد» ایران رغبت پیدا کرد. وی ادامه داد که در میانه مذاکرات، این رویکرد به برنامه ترامپ اضافه شد و در نهایت او با صدور چراغ سبز به اسرائیل، زمینه را برای آغاز این اقدام فراهم کرد.
هادیان همچنین به برداشت اسرائیل از وضعیت داخلی ایران اشاره کرده و گفت: از دید این رژیم، شرایط نابسامان مردم ایران میتوانست عاملی باشد که در صورت حمله، افکار عمومی ایران را به سمت آنها متمایل کند.
هدف اصلی جنگ: تغییر نقشه خاورمیانه
به گفته وی، هدفهای اصلی جنگ شامل «تغییر نقشه خاورمیانه جدید» بود؛ به معنای بازگشت به نظم قدیمی در منطقه که پیش از این در خلیجفارس میان ایران و عراق موازنهای وجود داشت و در خاورمیانه، اسرائیل نقش ابرقدرت را ایفا میکرد. هادیان عنوان کرد که حذف تهدید وجودی برای اسرائیل از دیگر هدفهای این درگیری بوده است.
او بر این تأکید کرد که تغییر نظام در ایران هدف مستقیم جنگ نبوده، بلکه بخشی از استراتژی برای دستیابی به اهدافی چون کاهش توان هستهای و نظامی ایران به حساب میآید. به همین منظور، اسرائیل به مراکز پرتاب موشک، سامانههای پدافندی و محلهای ساخت موشکها حمله کرد.
چرا جنگ متوقف شد؟ دو فرضیه هادیان
هادیان در این نشست درباره دلایل توقف جنگ به دو فرضیه اشاره کرد: اولاً، «فرضیه خستگی» که بر این اساس دو طرف پس از متحمل شدن خسارات متقابل، ادامه جنگ را هزینهبر دانسته و ترجیح دادند تا مسیر را از طریق دیپلماسی پیش ببرند. فرضیه دوم، «فرضیه نفسگیری» است که به این معناست که طرفین به منظور بازسازی توان خود، به طور موقت درگیری را متوقف کرده و منتظر میمانند تا امکان تجدید جنگ فراهم شود.
ناصر هادیان همچنین بر ضرورت مذاکره تأکید کرده و گفت که از نظر وی به نفع ایران است که به سمت مذاکرات همهجانبه حرکت کند. او افزود که این مذاکرات باید به شکلی متوازن پیش برود و یکطرفه نباشد.
وی با اشاره به دشواریهای موجود برای تغییر کامل رویکرد ایران درباره اهداف منطقهای اظهار داشت: تصور این که کشور از تمام ادعاهای خود در منطقه دست بکشد، بسیار سخت است. اما حتی اگر در مذاکرات بخشی از خواستههای طرف مقابل پذیرفته شود، میتوان منافع قابل توجهی برای ایران به دست آورد.
سه نوع دیپلماسی کلیدی برای تعاملات ایران و جهان
هادیان سپس به مفهوم «دیپلماسی» پرداخت و توضیح داد که میتوان سه نوع دیپلماسی را بر اساس دو بازیگر اصلی یعنی دولت و ملت تعیین کرد: دیپلماسی خط یک یا رسمی که میان دولتها (بهصورت آشکار یا پنهان) انجام میشود؛ دیپلماسی عمومی که میان دولت و ملت در کشور میزبان برقرار میگردد؛ و نهایتاً، دیپلماسی خط دو که به تعامل مستقیم میان مردم دو کشور مربوط میشود.
تعریف تابآوری در اقتصاد از منظر حسین عبدهتبریزی
حسین عبدهتبریزی، اقتصاددان، در جلسة «تابآوری در شرایط تعلیق اقتصادی» مفهوم تابآوری را اینگونه تشریح کرد: تابآوری به معنای توان اقتصادی و سازمانی برای انطباق و بازگشت تدریجی در شرایط بحران، جنگ فرسایشی یا در وضعیت کنونی اقتصاد ایران است.
وی بیان کرد که یک سازمان باید قادر باشد بحرانهای پیشرو را پیشبینی کرده و واکنش سریع و مؤثری از خود نشان دهد و بدون اینکه بر مأموریت اصلی یا زنجیره ارزش خود خدشهواری وارد شود، به وضعیت قبلی خود بازگردد یا حتی در سطحی بالاتر قرار گیرد.
وضعیت تعلیق اقتصادی ایران
عبدهتبریزی، شرایط کنونی اقتصاد ایران را «وضعیت تعلیق» توصیف کرد؛ وضعیتی میان بازگشت به وضعیت گذشته و حرکت به سوی آینده که در آن تصمیمگیریهای اقتصادی متوقف یا به تأخیر افتادهاند. در این شرایط پروژههای توسعهای متوقف میشوند، و سرمایهگذاران تمایلی به ورود منابع جدید ندارند. رکود در بازار سرمایه حاکم است و رفتارهای اقتصادی به شدت محتاطانه صورت میپذیرد.
وی با اشاره به عدم وضوح افق سیاسی و اقتصادی کشور و جزئیات مسیر آینده (که دکتر ناصر هادیان نیز به آن پرداخته بود) تصریح کرد: تا زمانی که این ابهامات برطرف نشود، سرمایهگذاران اقدامی قابلتوجه انجام نخواهند داد و فضای «تردید راهبردی» بر تصمیمات بنگاهها حاکم میماند.
چهار نظریه مالی برای تحلیل وضعیت تعلیق
عبدهتبریزی برای ارائه توضیحات علمی درباره این وضعیت به ۴ نظریه مالی اشاره کرد که در مقالهای منتشر کرده است. اولین نظریه، «ریل آپشن» است که عنوان میکند در شرایط عدم قطعیت، توانایی حفظ امکان تصمیمگیری در آینده یک دارایی به شمار میآید. او توضیح داد که حتی در مواردی که دارایی یا پروژهای چند کارکرد دارد، همین قابلیت انتخاب میان آنها ارزشمند است و در زمان ابهام، اهمیت حفظ این گزینه بیشتر مشخص میشود.
حسین عبدهتبریزی در ادامه سخنان خود گفت: بر اساس این پژوهش، در فضایی که با ریسک همراه است، تأخیر در سرمایهگذاری اقدام منطقی و حتی بهینه است. او بیان کرد که تا زمانی که اطلاعات کافی درباره نرخ ارز، سیاستهای مالیاتی، سیاست ارزی و فضای سیاسی کشور به دست نیاید، حرکت سرمایهگذاران به سمت پروژههای جدید با ریسک بالایی همراه خواهد بود.
وی همچنین دومین نظریه را «عدم تقارن اطلاعات» نامید و توضیح داد: در غیاب اطلاعات شفاف، فعالان اقتصادی قادر به تصمیمگیری نیستند، چراکه نوع و سطح اطلاعاتی که در اختیار آنهاست با اطلاعات سیاستگذاران تفاوت دارد. عبدهتبریزی افزود: زمانی که دولت سیگنال واضحی به فعالان اقتصادی ارسال نمیکند و چشمانداز مبهم است، تصمیمات اقتصادی متوقف میشوند.
وی بر این نکته تأکید کرد: در چنین شرایطی، تعلیق اقتصادی یک پاسخ منطقی به ابهام است و نه نشانهای از ضعف اجرایی. طبق گفته او، بسیاری از شرکتها و بنگاهها توان اجرای پروژهها را دارند، اما در غیاب اطلاعات کلیدی و مستند، ترجیح میدهند فعالیتهای توسعهای خود را به تأخیر بیندازند؛ زیرا ادامه مسیر بدون دادههای شفاف میتواند عواقب منفی جدی داشته باشد.
دکتر حسین عبدهتبریزی در ادامه به نظریههای مالی رفتاری اشاره کرد و گفت: یکی از این نظریهها درباره تقلید از دیگران است، به این معنا که افراد گمان میکنند دیگران اطلاعات بیشتری دارند. بنابراین، اگر یک نهاد بزرگ سهامی را بفروشد، سایر بازیگران بازار نیز به دنبال آن حرکت میکنند، چراکه تصور میکنند آن نهاد به اطلاعات دقیقتری دسترسی داشته است. این رفتار باعث تشدید تعلیق در بازار میشود، زیرا همه منتظرند که دیگران اول اقدام کنند، و این انتظار عمومی به تداوم رکود و تعلیق میانجامد.
اثر زیان و ترس پس از بحران
ابدهتبریزی همچنین به یک نظریه روانشناختی در حوزه اقتصاد اشاره کرد که «اثر زیان» را چند برابر سود میداند و توضیح داد: ذهنیت غالب پس از جنگ، ترس از زیان بیشتر از میل به کسب سود است؛ به همین دلیل بسیاری ترجیح میدهند که بیتحرک بمانند و ریسک نکنند. این حالت به استمرار تعلیق اقتصادی کمک میکند، حتی زمانی که فرصتهای اقتصادی واقعی وجود دارد.
او افزود: در شرایط فعلی، حتی کسانی که پروژههایشان پیشرفت خوبی داشتهاند به دلیل عدم اطمینان و ترس از ریسک، ترجیح میدهند منتظر بمانند تا شرایط روشن شود؛ به عنوان مثال، برخی فعالان در بخش صادرات و کارخانهها منوط به مشخص شدن وضعیت سیاسی و اقتصادی هستند پیش از اینکه تصمیم نهایی خود را اتخاذ کنند. این واقعیت نشان میدهد که ترس و ابهام، از مهمترین عوامل بازدارنده سرمایهگذاری و فعالیت اقتصادی در شرایط تعلیق به شمار میروند.
پایان مطلب