۸۰ سال پس از «آن واقعه»؛ میراث بمباران هستهای ژاپن و یادآوریهای پنهان بازماندگان
پیامدهای ناشی از انفجار بمب، شامل حرارت، موج انفجار و تشعشعات، در محدودهای به شعاع چهار کیلومتر به وقوع پیوست؛ اما تحقیقات جدید نشان دادهاست که بارش رادیواکتیو که به نام «باران سیاه» شناخته میشود، به واسطه بادهایی که ابر قارچی را حرکت میداد، به مراتب فراتر از این محدوده گسترش یافته است. برخی از بازماندگان به چپل گفتهاند که آثار ناشی از موج انفجار، نظیر شکستن شیشهها و ویرانی سازهها، حتی در مناطق حاشیهای تا فاصله ۳۰ کیلومتری نیز مشهود بوده است.
با نزدیکتر شدن به مرکز انفجار، احتمال بروز آسیبهای جدی افزایش مییافت. در فاصله ۳۶۰ متری از نقطه انفجار، تقریباً هیچ چیزی از بین نرفته بود؛ در فاصله چهار کیلومتری، نیمی از جمعیت جان خود را از دست دادند. حتی در فاصله ۱۱ کیلومتری نیز، افراد به دلیل اثرات ناشی از تشعشعات دچار سوختگی درجه سه شدند. پرتوهای نوترونی نیز به زمین نفوذ کرده و آن را رادیواکتیو کردند.
ابر قارچی در تپههای استانهای همجوار به وضوح قابل مشاهده بود. افرادی که در خارج از محدوده مستقیم انفجار قرار داشتند، ممکن بود در ابتدا هیچ نشانه ظاهری از آسیب نداشته باشند؛ اما در روزها، هفتهها، ماهها و حتی سالهای بعد، به بیماری مبتلا شده و جان خود را از دست میدادند. افرادی که برای کمک به آسیبدیدگان به شهر رفته بودند، نیز در معرض تشعشعات قرار میگرفتند.
بیشتر بخوانید
تشعشعات حتی بر کودکانی که در آن زمان در رحم مادر بودند، تأثیرگذار بود. بیماریهای شایعی که ناشی از تابش بودند شامل ریزش مو، خونریزی لثه، کاهش انرژی (که به زبان ژاپنی به آن «دیگر ارادهای نیست» اطلاق میشود)، دردهای جسمی و تبهای شدید و مرگبار بودند.
دولت ژاپن حدود ۶۵۰ هزار نفر را به عنوان افرادی که تحت تأثیر بمباران اتمی هیروشیما و ناگاساکی قرار گرفتهاند، به رسمیت شناختهاست. اگرچه بیشتر این افراد اکنون فوت کردهاند، اما بر اساس آمار وزارت کار، بهداشت و رفاه، تا تاریخ ۳۱ مارس ۲۰۲۵ حدود ۹۹٬۱۳۰ نفر هنوز زنده هستند و میانگین سن آنها اکنون به ۸۶ سال رسیدهاست.
پس از بمباران اتمی، در یک برنامه رادیویی امپراتور هیروهیتو اعلام تسلیم ژاپن را صادر کرد و از مردم خواست تا «رنج غیرقابل تحمل را تحمل کنند». او بدون اشاره مستقیم به حملات هستهای، به «ظلمترین سلاحهایی» که توسط نیروهای متفقین مورد استفاده قرار گرفته بود، اشاره کرد. به دلیل احساس ندامت ناشی از شکست، شرمساری در مورد تاریخ گذشته امپراتوری ژاپن و نقش این کشور در جنگ، و همچنین سانسور و ناآگاهی از واقعیت سلاحهای هستهای، تصوری شکل گرفت مبنی بر اینکه جانباختگان و مجروحان هیباکوشا فقط «قربانیان» (生贄になる) برای صلح جهانی بودهاند.
نسلهای تحت تأثیر
تقریباً هفت سال زمان برد تا یاماناکا بتواند نیروی لازم برای داشتن یک زندگی نسبتا عادی را به دست آورد و به زحمت از دبیرستان فارغالتحصیل شد. او بعدها به بیماریهای گوناگون خونی، قلبی، چشمی و تیروئیدی مبتلا گردید و همچنین دچار ضعف سیستم ایمنی شد؛ این علائم به احتمال زیاد با قرار گرفتن در معرض تشعشعات مرتبط است.
دختران یاماناکا نیز آسیبهای جدی را متحمل شدند. در سال ۱۹۷۷، هنگامی که دختر بزرگش ۱۹ ساله بود، سه بار تحت عمل جراحی برای درمان سرطان پوست قرار گرفت. در سال ۱۹۷۸، دختر دومش که ۱۴ سال داشت، به لوسمی مبتلا شد. در سال ۱۹۸۷، دختر سومش ناچار به عمل جراحی برداشت تخمدان گردید.
تقریباً هفت سال طول کشید تا یاماناکا نیروی کافی برای داشتن یک زندگی نسبتاً عادی را به دست آورد
چپل بارها با دختران، نوه و چند بازمانده دیگر خانواده یاماناکا مصاحبه کرده است؛ در ابتدا به بررسی تجربیات آنها قبل از بمباران اتمی و سپس تا به امروز پرداخت. اگرچه این مصاحبهها معمولاً در محل رسمی «موزه یادبود صلح هیروشیما» آغاز میشد، اما چپل در حین پیادهروی و بازدید از مکانهایی که برای بازماندگان یادآور خاطرات شخصی بودهاند، با آنها گفتگو کرد.