بررسی چالشها و موفقیتهای ثبت جهانی محوطههای پیش از تاریخ دره خرمآباد: نکات قابل توجه و اشتباهات رایج
دکتر منصوره نظارتی زاده / سرپرست گروه حفاظت فلز و مینای ایکوم سی سی – در تاریخ بیستم تیرماه 1404، چهل و هفتمین نشست یونسکو به بررسی پرونده ثبت جهانی محوطههای پیش از تاریخ دره خرمآباد پرداخت که پس از تلاش 17 ساله، به نتیجه رسید. این پرونده شامل ثبت پنج غار و یک محوطه پیش از تاریخ و حذف 9 اثر فرهنگی از جمله تپه قلعه، قلعه فلکالافلاک، باشگاه افسران، ساختمان دژبانی (بانک تجارت سابق)، سربازخانه ۱ (پادگان ۱)، سربازخانه ۲ (پادگان ۲)، پل گپ و پل حاجی علیاصغر خرمآبادی و پل شاپوری بود. اینکه این پرونده در چه زمینههایی موفق و در کدام حوزهها ناکام ماند و تحلیل علل و آسیبشناسی این فرآیند، موضوعی تخصصی است که در زمان مناسب به آن پرداخته خواهد شد و از آن میتوان درسهای بسیاری آموخت. اما این یادداشت به منظور یادآوری نکات ساده اما حیاتی برای شما عزیزان نوشته شده است. خبرگزاری مهر در 31 تیر 1404 یادداشتی با عنوان ” ثبت جهانی خرم آباد و مسیر پیش رو ” منتشر کرد که در بخشی از آن به نقل قول معاون سیاسی استان لرستان پرداخت:
” این موفقیت نتیجه تلاش گروهی دستگاهها، نهادهای پژوهشی و متخصصان عرصه میراث فرهنگی بوده و مراسمی برای تجلیل از این موفقیت خواهیم داشت.” بر اساس این گزارش به نظر میرسد که در این مراسم، از تمامی افرادی که در فرآیند ثبت جهانی نقش داشتهاند به طور رسمی تقدیر خواهد شد. در این راستا یادآوری نکتهای واضح اما فراموش شده الزامی است.
در سال 1386، که معادل سال 2007 میلادی بود، بنده منصوره نظارتی زاده معاون حفظ و احیای اداره کل میراث فرهنگی لرستان بودم. این معاونت پس از ادغام میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در سال 1383 در این اداره کل ایجاد شد و مأموریتش انجام امور فنی و اجرایی حوزه میراث فرهنگی در اداره کل جدید بود.
مدیر کل آن زمان، سیروس ابراهیمی، که از حوزه مبارزه با مواد مخدر به این سمت منصوب شده بود و تحصیلاتش در زمینه مدیریت بود، به هدایت این اداره کل جدید پرداخته بود. هرچند ابراهیمی در حوزه میراث فرهنگی تخصص نداشت، اما مهارتش در مدیریت منابع انسانی و تسلطش بر اصول حرفهای مدیریت غیرقابل انکار بود. از آنجایی که من در دانشگاه هنر تحصیل کرده و دانشجوی دکتر وطندوست، معروف به “پدر ثبت ایران” بودم، در فضای علمی، بارها درباره فرآیند ثبت آثار تحقیق کرده بودم. پس از انتصاب به سمت معاونت میراث فرهنگی لرستان و ایجاد شرایط لازم، موضوع ثبت دره خرمآباد و پلها و چند اثر دیگر را با سیروس ابراهیمی در میان گذاشتم. مدیریت ابراهیمی موجب شد تا او ضرورت و اهمیت این مسئله را بهخوبی درک کند و اهتمام ویژهای به آن ورزد. مطالعات اولیه توسط احمد پرویز انجام شد و پیشنهاد برای ثبت این آثار در فهرست موقت آماده گردید. در ادامه، در جلسهای که از سوی یونسکو در دانشگاه تهران برگزار شد، پیشنهادهای استان لرستان به نماینده یونسکو ارائه شد و در نهایت دو پرونده از لرستان با عنوان “دره خرمآباد” در سال 2007 و “پلهای لرستان” در سال 2008 در فهرست موقت قرار گرفت.
بدیهی است که در این روزها بهطور عمدی یا غیرعمدی، نقش کسانی که در چند دهه گذشته این نهال را برای لرستان کاشته اند، نادیده گرفته میشود و امروز که آن نهال به بار نشستهاند، عدهای بدون قدردانی، به برداشت میوه زحمات پیشینیان پرداختهاند.
از شما میپرسم، در سال 1386 چند نفر در استان لرستان به مقوله ثبت جهانی آشنا بودند؟
چه کسی دانش این حوزه را داشت و با سکوت و بدون حاشیه و تبلیغات رسانهای، فرآیند ثبت را طی کرده بود؟
اگر این اثر در سال 2007، معادل 1386 خورشیدی، در فهرست موقت قرار نمیگرفت، امروز چه چیزی را جشن میگرفتید؟
به راحتی میتوان مشاهده کرد که در آن سالها تعداد استانهایی که آثاری برای ثبت موقت ارائه کردند، به تعداد انگشتان یک دست هم نمیرسید. آیا این نادیده گرفتن تلاشهای متخصصان آن زمان، واقعاً قابل توجیه است؟
چه کسی قدردان دانش، تلاش و تعهد چند دهه گذشته متولیان این امر در استان لرستان خواهد بود؟
شاید ارزشمند باشد که بدانید در زمان معاونت بنده در میراث لرستان، اولین هیئت باستانشناسی خارجی پس از انقلاب، به سرپرستی مارسل اوت برای کاوش در غار یافته به ایران آمد. به عنوان یک سیاستمدار، شما به خوبی میدانید که تسهیل این امر، مذاکرات و تدابیر سیاسی و اجرایی که مدیريت وقت میراث، یعنی سیروس ابراهیمی به عهده داشت، چه اقداماتی نیاز داشت.
اما داستان من با ثبت به همین جا ختم نمیشود.
در مرداد ماه سال گذشته و در راستای ثبت جهانی، من به همراه جمعی از مرمتگران و دانشجویان گروه باستانشناسی دانشگاه لرستان به مدت یک ماه، از ساعت 8 صبح تا 11 شب در آزمایشگاه حفاظت و مرمت قلعه فلکالافلاک، 105 اثر تاریخی را برای نمایش در موزه باستانشناسی مرمت کردیم. فشار کار و میزان استنشاق مواد شیمیایی در حین این عملیات به حدی بالا بود که در شب پایانی، در زمان بازدید استاندار وقت، آقای شفقت، به سکته مغزی گذرا دچار شدم و به کمک نیروهای اورژانس بستری شدم.
جالب است که دکتر مسعود دارابی و تیم همراهش به مدت یک ماه در غارها و در همان روزهایی که به علت گرمای شدید، ادارات لرستان تعطیل میشد، به پاکسازی دیوارنویسیها و آثار وندالیسم در غارها مشغول بودند و هیچکدام از مسئولان این اداره کل حتی یک تقدیرنامه کاغذی هم از آنها صادر نکردند! اما زمانی که گزارشگر ایکوموس در صحن یونسکو حفاظت غارها را به خوبی توصیف کرد، خستگی از وجودشان زدوده شد.
چنین نباشد که در زمان شما، دلسوزان و متخصصان خاموش در حوزه میراث فرهنگی در لابهلای پروپاگاندای صفحات زرد و توجه به مسائل دیگر گم شوند.
در بخش دیگری از نوشتار خبرگزاری مهر، صحبت از دیپلماسی فرهنگی و توسعه گردشگری نخبگانی به میان آمده است. از شما میپرسم آیا دیپلماسی فرهنگی و توجه به نخبگان متخصص در طول 4 سال گذشته و در حال حاضر در همین اداره کل و در زیرگوش شما واقعاً اتفاق افتاده است یا اینکه شما آن را در بیرون از این اداره کل و مرزهای استان و کشور جستجو میکنید؟
در ادامه به نمونهای بارز از عدم پایبندی به دیپلماسی فرهنگی در میراث فرهنگی لرستان اشاره میکنم. در راستای ثبت جهانی، اقدامات شایستهای در دهه 90 صورت گرفته است که میتوان به کاوشهای دکتر بهروز بازگیر در محوطههای پیش از تاریخ دره خرمآباد اشاره کرد.
نگاهی اجمالی به دستاوردهای این کاوشها که از دهه 1960 میلادی آغاز شده نشان میدهد که انتشارات تیم کاوش به رهبری دکتر بازگیر، به تنهایی بار عمدهای از حصول نتایج و تأیید پرونده ثبت جهانی این محوطههای ارزشمند را بر دوش کشیده است.
این ادعا از آن دیر حاصل میشود که با توجه به ضریب اثر بخشی (Impact Factor) و اعتبار انتشاراتی بین المللی، انتشارات تیم تحت رهبری ایشان، عددی بیش از 20 را نشان میدهد، در حالی که ضریب اثر بخشی مجموع انتشارات پیشینیان، حتی یک دهم آن نیز نیست! علاوه بر این، ایشان به دعوت ایکوموس، مسئول داوری این پرونده نیز بودهاند.
از شما میپرسم چرا در میراث لرستان و هنگامی که سرنوشت پرونده ثبت به نحوه آمادهسازی آن وابسته بود، از این ظرفیت علمی و فرهنگی بهرهای گرفته نشد؟ دیپلماسی فرهنگی در آن زمان چگونه تعریف شده بود؟
چرا در طی 4 سال گذشته و به خصوص در زمان آمادهسازی پرونده ثبت جهانی که بخش اعظم آن بر روی غارهای پیش از تاریخ دره خرمآباد متمرکز بوده، مدیر میراث فرهنگی لرستان، ایشان را به عنوان عضو ارشد شورای راهبردی ثبت منصوب نکرده است؟
چنین بیانصافیها و فرصتسوزیها در فرآیند پرونده ثبت، بارها رخ داده است.
هر چند زحمات یک سال گذشته “بخشی خاص از تیم ثبت جهانی” به واسطه تأثیرگذاری رسانهها، بسیار به چشم جامعه مدنی آمده است، اما این ناعادلانه است که شیرینی و حلاوت این موفقیت به کام کسانی بنشیند که تنها در یک سال گذشته در این پرونده در کانون توجه بودهاند، چرا که دیگرانی که تمام عمر حرفهای خود را برای این هدف هزینه کردند، به عمد در یک سال گذشته از صحنه حذف شدند!
این نوشتار به عدالت به تحریر درآمد تا جامعه مدنی بداند که مسیر ثبت، راهی پر از چالش بوده که سالهای سال، افراد زیادی با آن مبارزه کردهاند. این متن برای این است که در حافظه تاریخی لرستان باقی بماند و شما در فردای روزگار نگویید که ما نمیدانستیم وگرنه عمل متفاوتی میکردیم.
دکتر منصوره نظارتی زاده
سرپرست گروه حفاظت فلز و مینای ایکوم سی سی
کارشناس رسمی دادگستری